پیش از شروع گفتوگو به این مساله اشاره کردهاید که بهرغم ظرفیت مطلوبی که هنوز هم بعد از گذشت این سالها در عرصه سرود و موسیقی ملی وجود دارد، به آن شکلی که باید نسبت به این وادی از طرف سیاستگذاران فرهنگی حمایتی صورت نمیگیرد، در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین مشکلاتی که در حالحاضر در این وادی وجود دارد بیمهری اولیای امر نسبت به این حیطه است؛ بهویژه در سالهای اخیر که من و تعداد معدودی از هنرمندان دیگر در حوزه موسیقی انقلاب و اساسا موسیقی ملی کارهای زیادی انجام دادهایم ولی حمایتی نسبت به آن صورت نمیگیرد. اگر بخواهم به شخصه درباره کارهای خودم صحبت کنم، باید بگویم در سالهای اخیر به شکل خودجوش و بهتنهایی به تولید آثاری از این دست پرداختهام. درحالی که نهادها و ارگانهای مربوطه میتوانستهاند از تولید این آثار حمایت بیشتری انجام بدهند. نمونه اخیر آن آهنگی است که به مناسبت پیروزی بر داعش خواندم.
خبر پیروزی بر داعش در منطقه نکته کمی نیست، ولی متاسفانه آنطور که باید نسبت به این خبر با خلق اثر در وادی موسیقی مواجه نشدیم. با اینحال به دلیل انزجاری که نسبت به داعش داشتم و از طریق اخبار جنایتهای این گروه را دنبال میکردم، وقتی اعلام کردند داعش از بین رفته اینقدر خوشحال شدم که تصمیم گرفتم بهرغم تمام بیمهریها و بیتوجهیها، به خلق اثری با این مضمون بپردازم. بهخصوص اینکه میخواستم نقش بهسزای سردار سلیمانی را در این حیطه در اذهان عمومی زنده کنم و با تولید این اثر به مخاطبان بگویم پیروزی بر داعش نهتنها اتفاق خوشایندی بوده که سردار سلیمانی در ردیف معدود قهرمانانی بوده که در این پیروزی بیشترین سهم را داشته است. ولی برایم جالب بود که حتی صداوسیما به آن شکلی که باید در انعکاس این خبر و شادیهای متعاقب آن عملکرد خوبی نداشت. یا همینطور شهادت مظلومانه محسن حججی که دل هر ایرانی را به درد آورد و دیدیم تشییع پیکر این شهید تبدیل به یکی از بزرگترین و شلوغترین رویدادهای سال شد. بهویژه اینکه در مراسم تشییع او همه مردم از اقشار مختلف جامعه شرکت کردند. وقتی دیدم کسی به این مساله توجهی نمیکند خودم داغ داغ و بدون آنکه فرصت از دست برود تصمیم گرفتم کلیپی دراینباره بسازم، از این رو به مشهد رفتم و از آستان قدسرضوی و حوزه هنری کمک گرفتم و این کار را ساختیم و بعد از انتشار هم در فضای مجازی به معنی واقعی غوغا کرد. بههرحال در پاسخ به سوال شما میتوانم بگویم در سالهای اخیر به آن شکلی که شایسته است به موسیقی مناسبتی و ملی اهمیتی داده نمیشود. درحالی که پرداختن به این امر مهم، وظیفه مسئولان فرهنگی است و طبعا اهمال و سهلانگاریهایی که نسبت به موسیقی ملی از سوی برخی از متولیان فرهنگی صورت میگیرد، تبعات جبرانناپذیری برای نسلهای آینده خواهد داشت.
احتمالا یکی از دلایل بیتوجهی به این وادی به تخصیص ندادن بودجه مناسب برمیگردد؟
همین طور است. مساله بودجه و نبود اسپانسر درباره تولید موسیقی ملی امروز تبدیل به معضلی جدی شده است تا جایی که هنرمندانی که در این عرصه فعالیت میکنند از جمله خود من ناچارند یا شخصا به دنبال یافتن اسپانسر برای تولید این آثار باشند یا از جیب خود به سرمایهگذاری بپردازند. درحالی که هنرمند دارد به تهیه خوراک فرهنگی برای یک جامعه میپردازد و طبیعی است که باید از سوی نهادهای دولتی مثل دفتر موسیقی وزارت ارشاد یا نهادهای دیگر از این منظر مورد حمایت قرار بگیرد. هرچند با وجود تمام بیمهریها و بیتوجهیهایی که در سالهای اخیر دیدهایم کار خودمان را کردهایم و راه خودمان را رفتهایم. زیرا بر این باور بودهام که عنادورزیها در حوزه موسیقی ملی همیشه بوده و هست و کسانی که نسبت به این وادی بیاهمیت هستند باید بدانند این هنرمند نیست که از این رهگذر ضرر میکند، بلکه ضررهای ناشی از نبود حمایت برای تولید آثار موسیقی ملی متوجه به یک جامعه است.
از این بحث که بگذریم، خود شما هم یکی از هنرمندانی هستید که در سالهای اخیر نسبت به موسیقی مصرفی انتقاد جدی داشتهاید؟
درست است، من مدتهاست نسبت به موسیقی رپ و پاپ معترضم، دلیلم هم این است که این موسیقیها نهتنها برآیندی برای جامعه ندارند و فرهنگساز نیستند بلکه باعث تخریب ذائقه شنیداری مردم هم شدهاند. امروز در آشفتهبازار موسیقی، کارهایی تولید میشود که واقعا نمیتوان نام اثر هنری روی آن گذاشت. تعجبم از این است که چرا مسئولان فرهنگی فکری برای این جریان نمیکنند، درحالی که همه میدانیم جنگ فرهنگی بهمراتب از دیگر ابعاد جنگ میتواند تبعات ناخوشایندی در پی داشته باشد. درعینحال، هنوز هم آثار کیفی در حوزه موسیقی از سوی برخی از هنرمندان تولید میشود و باید تمهیدی اندیشیده شود تا بیش از پیش روی این حوزه توجه صورت بگیرد. فراموش نکنیم اگر به موسیقی ملیمان بیتوجه بمانیم و آن را تنها بگذاریم، تولیدات سخیف و بیسروته در برخی آثار پاپ و رپ به سادگی جایگزین آن میشوند و نسل جوان فکر میکند آنچه ما در این سالها از موسیقی گرد آوردهایم محدود به همین آثار است و با موسیقی اصیل ایرانی و آثاری که از رهگذر این حیطه پدید آمده آشنایی پیدا نمیکنند. ولی میبینیم یا اصولا به موسیقی ملی اهمیتی داده نمیشود یا اگر هم میشود با آن برخورد مناسبتی میکنند. بهعنوان مثال به محض فرا رسیدن دهه فجر یا دهه دفاع مقدس، برخی از متولیان فرهنگی درباره این وادی صحبت میکنند و وعدههایی میدهند ولی وقتی این ایام پایان مییابد این حرفها هم تا سال آینده فراموش میشود.
یک سوال هم درباره جشنوارههای موسیقی خاصه جشنواره موسیقی مقاومت داشتم که شما در سالهای اخیر دبیری آن را بهعهده داشتید. برخی بر این باورند که در کشور ما اساسا برگزاری جشنوارههای فرهنگی- هنری دستاوردی را که باید داشته باشد، ندارد و اگر بخواهم از صحبت پیشین شما وام بگیرم، با جشنوارهها بیشتر برخورد مناسبتی میشود، درباره جشنواره موسیقی مقاومت این مساله چطور بوده است؟
اتفاقا جشنواره موسیقی مقاومت از معدود جشنوارههایی بوده که شاید اگر تداوم مییافت میتوانست خروجی مطلوبتری داشته باشد، ولی همانطور که میدانید چندین دوره بیشتر برگزار نشد. هرچه هم بعد از آن پیگیر شدیم اعلام کردند این رویداد به دلیل نبود بودجه کافی ادامه نمییابد. درحالی که موسیقی مقاومت همانطور که اشاره کردم باعث میشود دیدگاه نسل جوان نسبت به مقوله مقاومت تغییر کند. نکته جالبی که درباره جشنواره موسیقی مقاومت وجود دارد این است که اجرای کنسرتهایی با محور موسیقی انقلاب و دفاع مقدس صرفنظر از اینکه حس نوستالژی برای مردمی که آن سالها را به خاطر دارند به همراه میآورد میتواند ابعاد و زوایای پیدا و پنهان هشت سال مقاومت ما در جنگ ایران و عراق را تبیین کند. در سالهای برگزاری جشنواره موسیقی مقاومت، آن را در کرمانشاه برگزار میکردیم، به این دلیل که آزادگان برای اولین بار از این منطقه به میهن وارد شدند. بهخصوص اینکه در جشنواره موسیقی مقاومت، هر کدام از گروهها و هنرمندانی که حضور مییافتند از زوایای مختلف نگاه خود به این مساله میپرداختند و این مساله باعث میشد شاهد تنوع و گوناگونی از منظر آثاری که در جشنواره شرکت میکنند، باشیم.
ولی واقعا چرا برگزاری این جشنواره ادامه پیدا نکرد؟
این سوال را باید از دستاندرکاران پرسید. من بعد از تعطیلی جشنواره، هم حضوری از متولیان فرهنگی دراین باره سوال کردم و هم در قالب گفتوگوهایی که با رسانهها داشتم این مساله را مطرح کردم که چرا برگزاری این جشنواره ادامه نیافت، ولی عملا پاسخی دراین زمینه دریافت نکردم. آنها بحث نبود بودجه را مطرح میکنند. من میخواهم در این گفتوگو بپرسم چطور برای موسیقی اجق وجق بودجه هست و میبینیم تولیدات انبوه آثار موسیقی پاپ در این سالها بهگونهای بوده که عملا موسیقی اصیل ایرانی را به حاشیه و انزوا رانده، ولی برای موسیقی اساسی و ملی بودجهای درنظر گرفته نمیشود؟! آن هم موسیقی مقاومت که همیشه بر این باور بودهام بخش اعظمی از هویت، فرهنگ و تاریخ ملت ما به شمار میرود و به مثابه گنجینهای است که میتوان در هر برهه از زمان به بهترین شکل برای خلق آثار تازه و بدیع و کیفی از آن بهرهبرداری فرهنگی کرد. البته معتقدم نهتنها در زمینه موسیقی که در تمام شاخههای فرهنگی- هنری نسبت به خلق آثاری در ارتباط با دفاع مقدس، کارچندانی صورت نگرفته است. حالا در سالهای اخیر در حوزه سینما و تا حدود کمی ادبیات داستانی، شاهد آثاری با این مضامین بودهایم ولی طبعا این تلاشها کافی نیست. امروز دل خانواده شهدا و جانبازان خون است، من با برخی از این خانوادهها تماس دارم و میدانم چقدر دلشان میخواهد آثار بیشتری در ارتباط با پدران، برادران و همسرشان که جانشان را در راه دفاع از میهن از دست دادهاند، ساخته شود. این را هم میدانم که اگر این کمکاریها را میبینند و دم نمیزنند صرفا به خاطر اعتقاد مستحکمی است که نسبت به پروردگار دارند و یاد خداست که آرامشان میکند. ولی ما نباید از سکوت آنها بیاعتنا بگذریم، بلکه میتوانیم با تولید آثار فاخر و مناسب درباره دفاع مقدس به آنها اثبات کنیم که فداکاریها و پایمردهای عزیزانشان را از یاد نبردهایم.
یک سوال هم درباره سفارشی کار کردن داشتم و اینکه برخی از هنرمندان به این مساله اشاره میکنند سفارشی کار کردن باعث میشود هم به خلاقیت هنرمند لطمه وارد شود و هم از طرفی، اثری که ارائه میشود با مردم ارتباط برقرار نکند. شما هنرمندی بودهاید که از چهار دهه گذشته تا امروز به خلق آثاری بیشتر سفارشی پرداختهاید، دیدگاهتان نسبت به این مساله چگونه است؟
سفارش داریم تا سفارش، یک سفارش هست که بحق است و یکی هم نه، ولی بهطور کلی معتقدم کار کردن درباره شخصیتهای تاریخی سفارشبردار نیست. بهعنوان مثال، شخصیتی چون شهید همدانی که در سالهای اخیر دربارهاش به خلق یک اثر پرداختهام چطور میتواند در دایره سفارشی جای بگیرد؟ او یکی از کسانی است که امنیت امروزمان را مدیون او هستیم. بنابراین در پاسخ سوال شما میتوانم بگویم اگر کار سفارشی با شناخت و بینش و آگاهی توام باشد خیلی هم خوب است و طبعا نتایج درخشانی هم دربر خواهد داشت. بهشخصه درباره تمام شخصیتهایی که در این سالها دربارهشان خواندهام تحقیق کردهام و با شناخت دراین مسیر گام برداشتهام. شهید بهشتی یکی از این شخصیتهاست که پیش از آنکه دربارهاش کاری بخوانم مطالعه کردم. یا حضرت امام خمینی(ره)، شهید مرتضی مطهری، شهید مدرس و بسیاری شخصیتهای تاریخی سیاسی- فرهنگی دیگر. ولی بهطور کلی معتقدم سفارش کورکورانه نسبت به تولید یک اثر فرهنگی هنری به کار لطمه میزند و نمیتواند در انتقال پیام به مخاطب هم موفق باشد.
با وجود آنکه در سالهای اخیر آثار زیادی به فراخور مسائل فرهنگی- اجتماعی تولید کردهاید ولی کمتر دیدهایم این آثار از صداوسیما پخش شود، دلیلش چه بوده است؟
به قولی مدینه گفتی و کردی کبابم، اگر بخواهیم به ارزیابی تولیدات صداوسیما در سالهای گذشته بپردازیم باید بگوییم زمانی بود که در سال، 500،400 اثر در ژانرهای مختلف موسیقی تولید میشد و دراین بین تعدادی اثر با مضامین ملی هم به چشم میخورد. امروز شرایط بهگونهای شده که میزان تولید اثر موسیقایی در صداوسیما به 12،10 اثر رسیده و مرکز موسیقی صداوسیما تبدیل به اتاق کور شده است. غفلت صداوسیما نسبت به حمایت از تولید آثار فاخر و هنرمندان باسابقه در حالی صورت گرفته که باید بدانیم اگر به آثار داخلی توجهی نداشته باشیم، بیگانگان این خلأ را با محصولاتی که اساسا با فرهنگ ما سنخیتی ندارد پر میکنند.
اخیرا خبرهایی مبنیبر راهاندازی دوباره ارکستر صداوسیما به گوش میرسد و حتی این ارکستر در جشنواره موسیقی فجر امسال هم به اجرای برنامه پرداخته است، از شما هم برای حضور دراین ارکستر دعوت به همکاری شده است؟
نه، متاسفانه حدود چهار پنج سال است که ارتباط من با صداوسیما قطع شده است. البته این فقط گلایه من نیست و بسیاری از هنرمندانی که در سالهای گذشته ارتباط خوبی با صداوسیما داشتند امروز از این گردونه کنار گذاشته شدهاند. نکته جالب اینکه در ماههای اخیر بارها با دستاندرکاران صداوسیما صحبت کردهام و به آنها گفتهام چرا با وجود اینکه در این سالها همان تعداد کارهایی که خواندهایم و تصویب و ضبط هم شده در آرشیو نگهداری میشوند و از صدا و سیما پخش نمیشود؟ ولی جوابی در این زمینه وجود ندارد. بهعنوان مثال من در سالهای اخیر کاری به مناسبت تولد امام محمد باقر(ع) خواندهام، ولی این کار تا امروز پخش نشده است یا همینطور کارهایی که برای دیگر ائمه، شهدای غواص و... خواندهام ولی مجالی برای پخش از سیما فراهم نشده است.
از زمانی که شما در دهه 50 فعالیت خود را به شکل رسمی در عرصه موسیقی شروع کردید با ترانهسرایان خوبی همکاری داشتهاید، این درحالی است که به باور بسیاری از هنرمندان، شعر یکی از عناصر تاثیرگذار در ماندگاری یک آهنگ است و باعث میشود آن اثر با مردم ارتباط بیشتر برقرار کند، با اینحال وضعیت ترانههای امروز را چطور ارزیابی میکنید؟
من فعالیتم در زمینه موسیقی را از سالهای قبل از پیروزی انقلاب شروع کردهام، ولی از همان زمان هم کیفیت شعر و ترانهای که انتخاب میکردم برایم مهم بود. در آن سالها، بیشتر ترانههای «عارف» و «شیدا» را اجرا میکردم، خدا رحمت کند محمدرضا لطفی را، هنرمند بزرگی بود. در اینجا باید یاد کنم از او و گروه «شیدا» که من از اولین خوانندگان این گروه بودم و تا سال 57 فعالیتهای خوبی هم دراین گروه داشتم و چیزی در حدود 15،10 کار هم در گروه شیدا خواندم. ولی بهطور کلی معیارم در انتخاب ترانه همیشه اثری بوده که ضمن ارجاع داشتن به یک واقعه تاریخی اجتماعی، بتواند با مردم ارتباط برقرار کند. خوشبختانه هنرمندی بودهام که در این سالها افتخار همکاری با شاعران بزرگی چون مشفق کاشانی، حمید سبزواری، محمود شاهرخی، علی معلم دامغانی، نصرا... مردانی، صفا لاهوتی، مهرداد اوستا، علی موسوی گرمارودی و... را داشتهام که همه آنها در نوع خود از نظر اخلاق و کار حرفهای منحصربهفرد بودند و من این شانس را داشتم که در کنار آنها کار کردم. ولی امروز ترانههایی میشنوم که برخی از آنها واقعا کیفیت ندارند، بهخصوص در موسیقی پاپ. تعجب میکنم چنین ترانههایی که نه محتوا دارند، نه ریتم و نه هیچ مولفه دیگری چطور مجوز میگیرند و نزد نسل جوان در کنسرتها خوانده میشوند. ای کاش متولیان فرهنگی به این باور دست یابند که ما هم مثل سایر کشورها نیاز داریم به موسیقی ملی خودمان اهمیت بیشتری بدهیم. بنابراین ضرورت دارد بودجه بیشتری برای این حیطه صرف شود. بهطور کلی میتوان گفت موسیقی ایرانی مظلوم واقع شده است؛ در عینحال آن انسجام و یکپارچگی لازم هم در این حوزه وجود ندارد. همین مساله باعث شده بسیاری از زیرشاخههای موسیقی ملی مثل سرود مغفول بمانند و اصلا جایگاه سرود در شرایط فعلی لوث شود. دلیلش هم واضح است، چون به آن پرداخته نمیشود، ازاین رو نسل جدید هم آن را نمیشناسند و با آن آشنایی ندارند.
برخی از هنرمندان به این مساله اشاره میکنند که در این سالها آنطور که باید از حوزه موسیقی آیینی- سنتی هم بهره نگرفتهایم، نظر شما چیست؟
من هم قبول دارم که بهرغم ظرفیت گسترده این حیطه نتوانستهایم آثار خوبی ارائه بدهیم. البته خاطرم هست در سالهای گذشته، در برنامهای به نام «نغمههای عاشورایی» در تلویزیون حضور مییافتم. در این برنامه که آهنگسازیاش به عهده احمدعلی راغب و تنی چند از آهنگسازان معاصر بود، اشعاری از ساعد باقری خوانده میشد. درمجموع برنامه خیلی خوبی بود. محورش به این شکل بود که نوحهها را در قالب نو با حفظ پایبندی به اصالتهایی که داشت برای مخاطبان اجرا میکردیم، از شبکه دو سیما پخش میشد و در زمان خودش توانست دستمایهای قرار بگیرد تا کسانی که در نوحهها و دستهزنیها حضور داشتند از این نغمات بهره بگیرند. ولی پخش این برنامه هم ادامه نیافت.
پیش از شروع گفتوگو کلیپهایی از طریق تلفن همراهتان به من نشان دادید که به شکل خودجوش به ساخت و اجرای آنها پرداختهاید. یکی از این کلیپها «صبح پیروزی دو» است که با محور پیروزی بر داعش اجرا شده، ظاهرا دراین برهه از زمان برای ساخت آثاری از این دست با شاعران جوانی همکاری دارید درست است؟
همینطور است. در سالهای اخیر با بانوان شاعر آشنا شدم که مریم زرگر و خانم رجایی از این جمله بودهاند و آثاری چون «صبح پیروزی دو» و «شهید همدانی» را با اشعار این شاعران اجرا کردهام. این توفیق را داشتهام که درسالهای گذشته با شاعره توانمندی چون سپیده کاشانی نیز همکاری داشته باشم و چند شعر از او را بخوانم. بهطور کلی خانمها در سرودن شعر طبع لطیفتری دارند. به هرحال روزی نیست که از شاعران جوان در اقصی نقاط کشور پیام دریافت نکرده و آثارشان را برایم ارسال نکنند. شعر میگویند، تماس میگیرند و اشعارشان را در تلگرام برایم میفرستند. من هم درباره این اشعار مطالعه و تحقیق میکنم و آنها را اجرا میکنم. اعتقادم بر این است تا جایی که میشود باید از استعدادهای جوان بهره گرفت، بهخصوص آنهایی که در شهرستانها زندگی میکنند و بهرغم مستعد بودنشان ناشناخته ماندهاند.
* نویسنده : آزاده صالحی روزنامهنگار